دیروزانه

هر آنچه بود و هست
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

کتاب‌های کاغذیتان را با خیال راحت رها کنید

13 مرداد 1396 توسط kamali

اگر کتاب‌خوان حرفه‌ای هستید و از در و دیوار خانه‌تان کتاب می‌بارد و جزء جامعه‌ی مستأجران خانه‌به‌دوش هم به شمار می‌روید، بالاخره روزی خواهد رسید که دنبال راه‌های نو تری برای کتاب خواندن، بگردید. راهی که به شما امکان گردآوری کتابهای را بدون گرفتن جای زیاد بدهد در عین حال همیشه در دسترس بوده و لازم نباشد سنگینی صفحات کاغذی را روی شانه‌تان تحمل کنید. شما آدم خوش شانسی هستید که در عصر ملاصدرا و ابن‌سینا زندگی نمی‌کنید و جزء ساکنین زمین در عصر کتاب‌خوان‌های دیجیتال و تبلت‌ها به شمار می‌روید. تنها سختی کار شما این است که از بین تبلت و کتابخوان دیجتال (EbookReader) یکی را انتخاب کنید. ما در این صفحه به شما کمک میکنیم که انتخاب بهتری نسبت به نیازتان داشته باشید.

 

تبلت یا کتابخوان؟

کتابخوان‌های دیجیتال (EbookReader) مستقیما برای کتاب خواندن ساخته شده‌اند. اما تبلت‌ها چندین و چند کاربرد دارند که یکی از آنها خواندن کتاب است. بنابراین در قدم اول باید از خودتان سوال کنید که نیازتان چیست؟ آیا فقط دنبال وسیله‌ای برای کتاب خواندن به شیوه دیجیتال و مزایای آن هستید یا کاربردهای دیگری مثل استفاده از اینترنت، گوش دادن به موسیقی، دیدن فیلم هم برایتان مهم است. اگر تکلیفتان در این زمینه کاملا روشن است، باز هم ادامه‌ی این صفحه را بخوانید چرا که ممکن است نظرتان عوض شود.

 

با جیبتان مشورت کنید

بالاخره جیب آدم هم حرف‌هایی برای گفتن دارد، که متأسفانه اغلب اوقات حرفش هم حرف حساب است. کتاب‌خوانهای دیجیتال (EbookReader) قیمت‌ کمتری نسبت به تبلت‌ها دارند. قیمت کتابخوانها از سیصدهزارتومن می‌شود و بسته به امکانات ارائه شده تا دو میلیون تومان پیش می رود.

 

همراه پرانرژی

کتاب‌خوان‌ها این امکان را به شما میدهند که با یک بار شارژ زمان نسبتا طولانی مدتی از آنها استفاده کنید. در عوض تبلت‌ها مثل یک هیولای گرسنه مدام نیاز به شارژ دارند. یک بار شارژ کردن کتابخوانتان، حدود دو هفته شما را از شارژ مجدد بی‌نیاز می‌کند. این گزینه برای زمانهایی که در سفر هستید بسیار نکته حائز اهمیتی است.

 

کم‌وزن مهربان

کتاب‌خوان‌ها معمولا وزن کمتری نسبت به تبلت‌ها دارند. چیزی کمتر از 300 گرم. البته بستگی دارد که شما چه سایز کتابخوانی را انتخاب کرده باشید. به طور طبیعی کتابخوان شش اینچی وزن کمتری نسبت به کتابخوان ده اینچی دارد.

 

چشم‌های سالم‌تر

تبلت‌ها، صفحه نمایش‌های ال سی دی دارند و از نور پس زمینه استفاده می کنند. این یعنی اینکه در نور مستقیم خورشید امکان خواندن را برای شما خیلی سخت میکنند و در نور معمولی هم پس از گذشت مدت کوتاه چشم‌هایتان را خسته می‌شود. در عوض کتابخوانها از جوهر الکترونیک استفاده میکنند یعنی سازندگان این ابزار همه تلاششان را کرده اند که صفحات کتابخوان دیجیتال بیشترین شباهت را به کتابهای کاغذی داشته باشند. بنابراین از نور پس زمینه استفاده نمیکنند، سیاه و سفید هستند و در نور مستقیم خورشید هم کاملا قابل استفاده‌اند و چشم را خسته نمی کنند. تنها نکته‌اش این است که به همین دلایلی که گفته شد از کتابخوانها نمی توان در تاریکی مطلق استفاده کرد.

 

 

حاشیه‌نویسی

خیلی از آدمهای کتابخوان همانقدر که با کتاب دوستند با خودکار و مدادشان هم رفیق‌اند و اگر امکان حاشیه نویسی و های لایت و خط خطی کردن را ازشان بگیری، حس گم‌کرده‌ها را دارند. کتابخوانها این نیاز را هم برآورده کرده اند. یعنی به شما اجازه میدهند که هر قسمت از کتاب را که دوست داشتید های لایت کنید. زیر خطوطش خط بکشید و حاشیه نویسی کنید. حتی میتوانید آن قسمتهایی که دوست دارید را در شبکه‌های اجتماعی با دوستانتان به اشتراک بگذارید. در پایان هم میتوانید همه‌ی های لایتها را یکجا ازش بخواهید و او مثل یک میزبان خوب، آنها را تقدیمتان می‌کند.

 

چندکاره‌ها

برخی از کتابخوانها امکانات دیگری مثل اتصال به اینترنت و دیدن فیلم و گوش کردن به موسیقی را هم دارند. اما  در کل به نظر می رسد که چون این ابزار تنها جهت کتاب خواندن طراحی شده اند، تمرکز اصلی‌شان بر روی همین موضوع است و در مورد دیگر امکانات، کیفیت کمتری نسبت به تبلت‌ها ارائه می‌دهند. اما نکته قابل تأمل این است که دقیقا به همین علت، تمرکز شما حین کتاب‌خواندن با یک کتاب‌خوان بالاتر است تا وقت استفاده از یک تبلت. چون عوامل حواس‌پرتی و مزاحم‌هایی مثل نوتیفیکیشن‌های انواع شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات صفحه‌های اینترنت و … وجود ندارد.

 

چند نکته

اگر تصمیم گرفتید که کتاب‌خوان (EbookReader) بخرید، توجه به چند نکته ضروری است. اول اینکه در بین برندهای موجود، جستجو کنید و نظرات کاربرانی که از آنها استفاده کرده اند را حتما مطالعه کنید. به وزن آن توجه کنید، همه‌ی کتابخوانها امکان تغییر فونت و سایز فونت را به شما میدهند بنابراین حتما نیاز نیست یک کتابخوان ده اینچی بخرید، در عوض هفت اینچی‌ها بهتر توی دست جا میگیرند. برخی از کتاب‌خوان‌ها دارای صفحه کلید هستند و کمی گرانترها، صفحه کلید ندارند. دقت کنید که با کدام راحت‌ترید. اگر میخواهید کتاب‌خوانتان زبان فارسی را ساپورت کند، دنبال دستگاهی باشید که فرمت PDF , Epub را پشتیبانی ‌کند.

 

 

منتشر شده در همشهری جوان

 نظر دهید »

یومنون بالغیب

12 مرداد 1396 توسط kamali

همان اول کار ازمان قول گرفته بودی که حواسمان را بدهیم به پشت‌پرده، خواسته بودی دستمان را بگیری و عبورمان بدهی از پرده‌ها، حجاب‌ها و ظواهر. دلت سوخته بود که چشم بدوزیم به دیوارهای گلی و پوسیده و پرده‌های ضخیم! گفته بودی کارهای مهم‌تری هست برای انجام دادن، نخواستی دست‌وپا بزنیم برای ذره‌ای آرامش و دلتنگ بشویم برای لکه‌ای آسمان و همه‌ی راهها را اشتباه بدویم و آخرش با پاهای تاول زده در حسرت بمانیم و بمیریم. همان اول کار ازمان قول گرفتی که اگر می‌خواهید رمزها را بدانید باید «یومنون بالغیب» باشید و ما دائم یادمان رفت که رمز عبور اول چه بود، هرگاه که چون و چرا کردیم، از ماندن و پوسیدن دچار فراموشی بودیم. یادمان رفته بود پشت پرده خبرهایی هست و برای رسیدن به دیگر رمزها اول باید ایمان بیاوریم به رمز اول … «یومنون بالغیب» 

 نظر دهید »

الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرت

07 مرداد 1396 توسط kamali

 

1ـ رو همه خوبی هام بستی چطور چشاتو /هیس هیچی نگو فقط ببر صداتو

2ـ الهي که يه روز خوش از تو گلوت پايين نره/ رسواي عالمت کنن اون چشاي در به درش

3ـ نفرین به تو که اومدی تو دنیام /من میرمو یه روز یه جا میمیرم

4ـ الهی چشمای سیات وفا از هیچکس نبینه/نفرین و لعنتت کنن لیاقت تو همینه

5ـ همه‌ش دارم فکر میکنم دست یکی تو دستته/ دارم میمیرم ای خدا فکر میکنم حقیقته

6ـ الهي سقف آرزوت خراب بشه روي سرش/ بياي ببيني که همه حلقه زدن دور و ورش

با بندهای بالا خندیدید؟ ناراحت شدید؟ متأسف شدید برای هنر مملکت؟! این‌ بندها یک نمونه کوچک و نه چندان گویا از وضعیت آهنگ‌هایی است که روزانه روانه بازار دانلود می‌شوند، سر از تاکسی‌ها و پخش اتومبیل‌ها و هدفن‌ها در می آورد. زیادند ویدیو کلیپ‌هایی که آدم سالم گاه از حجم محتوای مبتذلی که القاء می کنند، دهانش باز می‌ماند. نفرین و ناله و الهی به زمین گرم بخوری، پشت سر معشوقی که تا دیروز عشق و نفس بوده، جای مضامین عالی و بیت‌های محشری چون «اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی» را گرفته. ترانه‌هایی پر از ایرادهای فنی و ساختاری، پر از نفرت‌پراکنی و ناامیدی و تحریک و دعوت به خشونت. چند آهنگ می‌شناسید با نام «نفرت»؟ موسیقی و ادبیات بازتاب حال و هوای جامعه هستند و صدالبته جامعه هم از حال و هوای موسیقی و ادبیات رنگ می گیرد. این یعنی یک ارتباط دوسویه. موسیقی و ادبیات در تولید محتوای عاشقانه ممکن‌ است راهگشا و آرام‌بخش باشند و یا تخریب کننده!

هر موسیقی یک پیامی دارد؛ روانشناسان می گویند، گوش دادن به موسیقی‌هایی با ریتم تند، باعث می شود رشد کودکان به تأخیر بیفتد، موسیقی‌های ناامید کننده، جوانان را به خودکشی و خشونت متمایل میکنند. رواج عاشقانه‌های مبتذل که مبنای عشق را تنها در جذابیت‌های ظاهری محدود می کنند و نه معیارهای عقلانی، باعث افزایش آمار طلاق و جدایی می‌شود. بی‌وفایی، انتقام، خیانت و نبخشیدن که به وفور در ترانه‌های رایج فارسی از آنها صحبت می شود و تم موسیقیایی که آنها را ناخودآگاه القاء می کند، باعث شده که ما عشق را نه درست بفهمیم، نه درست انتخاب کنیم، نه بدانیم چطور باید از آن مراقبت کرد و نه وقت فراغ، یک آهنگ درست و درمان برای شنیدن پیدا کنیم که ناامیدی و نفرت را در ذهنمان تداعی نکند و به روند بهبودی‌ و حال خوبمان کمک کند.

همه ما میدانیم که یک قطعه موسیقی می تواند کار چندین کتاب و چند سخنرانی و کارگاه آموزشی را یکجا انجام بدهد، یعنی موسیقی و ادبیات ظرفیتی بسیار بالا در تأثیرگذاری دارند، اما متأسفانه جامعه امروزی  بیش از آنکه شاهد استفاده مثبت و درست از این ظرفیت باشد، می بایست نگران اثرات مخرب آن بماند. کمی فکر کنیم به جوانی که بعد از شکست عشقی، صورت معشوق پیشینش را با اسید نابود می کند، به نظرتان این حجم از نفرت و ناامیدی و حس انتقام و خشونت از کجا آمده؟ چه عواملی در جامعه به این احساس انتقام دامن می‌زنند؟

 

 

 منتشر شده در «همشهری جوان»

 5 نظر

کدام پل در کجای جهان شکسته است؟|

04 مرداد 1396 توسط kamali

گروس عبدالملکیان شعری دارد با این مطلع که:

دختران روستا به شهر فکر می‌کنند

و دختران شهر به روستا!

من در ادامه‌اش می‌گویم: دختران سرخ و سفید می‌خواهند برنز باشند و برنزها می‌خواهند سفید شوند، آن‌ها که لاغرند، حسرت کمی تپل‌ترها را می‌خورند و آن‌ها که تپل‌اند حسرت لاغرها را! بلندها می‌خواهند کوتاه‌تر باشند که بتوانند کفش پاشنه‌دار بپوشند و کسی بهشان نگوید نردبان، و کوتاه‌ها می‌خواهند، بلندتر شوند! از دماغ که نگو نپرس؛ این معضل دختر و پسر و پیر و جوان نمی‌شناسد. انگار عدهٔ زیادی ازآنچه هستند، راضی نبوده‌اند و لذتش را نبرده‌اند. چرا؟! تابه‌حال جلو آینه رفته‌اید و به خودتان گفته‌اید که آخ! چقدر چاق شده‌ام، یا من چقدر لاغرم! چه بینی بزرگی دارم، چه لب‌های کوچکی و … به نظر شما از این‌همه نارضایتی علتش چیست؟ دنبال چه هستیم؟ زیباتر شدن؟ تعادل؟ پذیرفته شدن و توجه و احترام؟ اعتمادبه‌نفس؟

شاید هم دنبال، تناسب و تعادلی که اعتمادبه‌نفس را به دنبال دارد، هستیم. اما مختصات این تناسب و تعادل را چه کسی رسم کرده؟ آیا در همهٔ دنیا و در همهٔ دوران وضع همین بوده؟ یعنی در همهٔ دنیا بینی کوچک سربالا با گونه‌های برآمده و لب‌های بزرگ و قلمبه، زیبایی است و لا غیر؟ آیا در همهٔ زمان‌ها زن‌هایی با کمرهای باریک، معیار زیبایی بوده‌اند و بقیه در دستهٔ زشت‌ها و بدقیافه‌ها جا شده‌اند؟ باکمی پرس‌وجو و جست‌وجو دستتان می‌آید که معیارهای زیبایی هم تابع مُد است. یک روز چاقی مُد است و روزی دیگر لاغری! اگر از مادربزرگ‌هایتان سؤال کنید می‌بینید که در زمان آن‌ها چاقی مد بوده است. اما هر چه فنّاوری پیشرفت کرد و دنیا به سمت دهکده جهانی پیش رفت، معیارهای زیبایی یک‌شکل و قالب خاص پیدا کرد. ارزش زن‌ها خلاصه شد در هیکل باربی طور و بینی‌هایی که هرروز فاصله بیشتری با بینی‌های طبیعی گرفتند، با معرفی الگوهای زیبایی، زن‌ها هرروز و هرروز بیشتر خودشان را با الگوها مقایسه کردند و حسرت خوردند و آخ آخ گفتند و خود را به تیغ جراحی و رژیم‌ها و مکمل‌های غذایی و غیره و غیره سپردند.

من فکر می‌کنم خیلی از این عدم رضایت‌ها ریشه در عدم اعتمادبه‌نفس دارد. ما ازآنچه هستیم خوشحال و راضی نیستیم و خود را خارج از چارچوب مد روز می‌دانیم و با این زخمی که به روحمان و در پی آن به جسممان وارد می‌کنیم، شادی و سرور طبیعی را از خودمان دریغ می‌کنیم. آنچه هستیم، طبیعتی که داریم، با هر وزن و قدی، با هر شکل و شمایل بینی و لب و چشم و ابرو! دوست‌داشتنی، زیبا و قابل‌احترام است. طبیعت و طبیعی بودن بزرگ‌ترین زیبایی است که در هیچ زمانی ارزش و احترام و زیبایی خود را از دست نداده.

راستش فکر می‌کنم اگر خودمان دست‌به‌کار نشویم و معیارها را تغییر ندهیم کسی دلش به حال ما نمی‌سوزد، کسی نگران عذابی که به بدنمان و جراحتی که به روحمان وارد می‌کنیم، نمی‌شود. درست است که چوب جادویی نداریم تا نظر همهٔ آن‌هایی که ذائقه‌شان را نه طبیعت که مُدها می‌سازند، تغییر دهیم. اما می‌توانیم خودمان به طبیعت خودمان احترام بگذاریم و بدنمان را همان‌طور که هست دوست داشته باشیم. ورزش کنیم و سالم و قوی بمانیم که این بزرگ‌ترین ارزش و زیبایی است.

طبیعی، سالم و قوی بودن، شعار ماست …

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

دیروزانه

دست‌نوشته‌ها، مقالات، یادداشت و داستان‌های من ...

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تربیت
  • داستان
  • روانشناسی
  • فیلم
  • کتاب
  • یادداشت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • همه چیز همین جاست
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس